سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعره نو

صفحه خانگی پارسی یار درباره

هرچه بادا باد

نازنینم
یادت هست
تو را از میان
گل های نیلوفری رنگ
جدا کردم؟
آنروز برای با طراوت ماندن
باغ قشنگ آرزو هامان
دعا کردم؟
برای لحظه ای با تو
تمام لحظه های بی تو بودن را
فنا کردم؟

یادت هست
موج خود را با هیاهو
بر ساحل احساس میزد
رعد با صدای غرشش
بر قامت پاییز فریاد می زد؟
خاک از شوق غم پاییز گل می کرد؟

یادت هست...؟
تمام خاطراتم را یک به یک
با اشک چشمم غسل می دادم؟

می دانم که یادت نیست
از روزگاری که چنین پیداست
هر چه بادا باد
از تو که هیچ انتظاری نیست.