سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعره نو

صفحه خانگی پارسی یار درباره

چیستم من؟؟؟

تصویری از بیگانگی
در قفس چوبی قاب
زندانی است
چشم کبود روزگار
زندانبان این قربانی است
تصویر این بیگانگی
در کنج دیوار عبث
جا مانده است
پنجره ای بی روح وزرد
در کنارش خفته است
آشفته, زخم خورده, پوسیده
میخ هایش همچون تیغ
بر برش می تازند
ولی درددل تصویر را
خوب می دید و یک به یک می دانست
ناگاه در یک شب سربی و سخت
هجوم باد های سرد
یار قدیمیش را کشت
خم شد و ناله ای سر داد
چشم هایش را به تلخی بست
می شنید صدای قدم هایی که
نشان از غروب فرداها بود
قاه قاه می خندید و فریاد میزد
چیستم من؟؟؟
آن من سخت دیروزم
یا که تسلیم غمین طوفان ها؟؟